جایی برای گفتن .................

این وبلاگ محلی برای بیان دیدگاه و نظرات این حقیر است .............

جایی برای گفتن .................

این وبلاگ محلی برای بیان دیدگاه و نظرات این حقیر است .............

فرآیند مدیریت فرهنگی

جمعه, ۳ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۵۹ ب.ظ

فرآیند مدیریت فرهنگی

همان طور که می دانیم مدیریت یک فرآیند یا فراگرد مشتمل بر مجموعه ای از فعالیت های منظم و مرتبط با یکدیگر است. مدیریت فرهنگی نیز از این امر مستثنا نیست. نهایت این که تفاوت مدیریت فرهنگی با سایر مدیریت ها (صنعتی، بازرگانی و...) نه در اسم این فعالیت ها، بلکه در نحوه و محتوای این گونه فعالیت هاست. در این فصل به طور خلاصه با فرآیند مدیریت فر هنگی و نوع فعالیت ها و نحوه انجام و محتوای آنها آشنا خواهیم شد. آنگاه نحوه ی طراحی یک فعالیت فرهنگی را به اختصار توضیح خواهیم داد.
مدیریت فرهنگی، در حوزه خرد یا کلان، متشکل از فعالیت هایی منظم است که آن را در قالب مراحل این فرآیند تعریف می کنیم. این مراحل عبارتند از:
1. شناخت وضعیت موجود؛.
2. شناخت وضعیت مطلوب؛
3. شناسایی راه حل های اصلی و جایگزین؛
4. گزینش بهترین راه حل ها؛
5. اجرا؛
6. نظارت؛
7. ارزشیابی.
نکته مهم این است که این فرآیند، یک فرآیند چرخه ای است؛ یعنی نتایج ارزشیابی، زمینه ای برای اجرای دور جدید فعالیت های فرهنگی است که خود این چرخه را مجدداً طی می کند.
البته گاه از این مراحل، در قالب سه مرحله ی عمده ی برنامه ریزی (شامل فعالیت های 1 الی 5)، اجرا (فعالیت 6) و ارزیابی (فعالیت 7 و 8) یاد می شود.
برنامه ریزی
اجرای برنامه
ارزیابی
اکنون به تفصیل هر یک از فعالیت های یاد شده را مورد بررسی قرار می دهیم.

1. شناخت وضعیت موجود

هرگونه فعالیت و برنامه ریزی فرهنگی باید مبتنی بر شناخت تحلیلی، عمیق، دقیق و همه جانبه از وضعیت موجود باشد. به هر میزان وضعیت موجود بیشتر و بهتر شناخته شود، امکان طراحی و اجرای مطلوب برنامه ها و فعالیت های فرهنگی مناسب، بیشتر خواهد بود.
در شناخت وضعیت موجود، مؤلفه های مهمی باید مد نظر قرار گیرد که اهم آنها بدین شرح است:

1- 1. مخاطب شناسی

مخاطبین مدیریت های فرهنگی، «انسان ها» هستند. شناخت انسان ها، در واقع، شناخت روحیات، نیازها، قابلیت ها، توانایی ها و ویژگی های آنان است. مراد از مخاطب شناسی، تنها شناخت شناسنامه ای مخاطبان نیست؛ گرچه اطلاع از سن و گستره ی سنی مخاطبین، نوع خانواده و اموری از این دست تا حدی راهگشای مدیران فرهنگی در طراحی و اجرای برنامه های فرهنگی است، اما آنچه از مخاطب شناسی مدنظر است، چیزی بسیار فراتر از این است. در واقع شناخت مخاطبان، تطبیق مباحث انسان شناسی و روان شناسی بر آنان و یافتن دقیق ویژگی ها، نیازها، توانایی ها، روحیات و استعدادهای ایشان است تا از این منظر:
اولاً، برنامه ها متناسب با این ویژگی ها طراحی شود؛
ثانیاً، از آنجا که مدیریت، اجرای کار توسط دیگران است و با عنایت به اصل مهم مشارکت -که پیش از این توضیح داده شد- استفاده از مخاطبین در اجرای برنامه ها امکان پذیر گردد.
تنویع و تنوع فعالیت ها و بر نامه های فرهنگی بر حسب اموری از جمله مخاطب شناسی امکان پذیر می باشد. لحاظ این امر، حتی در فعالیت های جزئی مدیریت های فرهنگی نیز ضرورت دارد؛ مثلاً تا یک سخنران نداند که برای چه کسانی سخن می گوید، نمی تواند محتوای سخن خود را تنظیم نماید و شیوه ی درست ارائه آن را انتخاب کند. از این لحاظ مدیرت فرهنگی به مثابه ی طبیبی می ماند که بدون شناخت دقیق بیمار خویش، ممکن است آنچه برای او تجویز می کند، در حقیقت عامل تشدید بیماری یا ایجاد مرضی دیگر در او باشد.
یک مبلغ و سخنران مذهبی نیز باید از میزان فهم و درک و توانایی فکری و نیز نوع نیازهای مخاطبین خود به خوبی آگاه باشد تا بتواند یک سخنرانی یا نشست علمی موفق را ارائه دهد. متأسفانه از جمله عوامل جدی آسیب زا در فعالیت های فرهنگی کشور پس از انقلاب، به ویژه در حوزه فرهنگ دینی، بی توجهی به این مهم بوده است. تهیه شناسنامه ی فرهنگی برای مساجد کشور که بخشی از آن به مخاطب شناسی اختصاص داشته باشد، کمترین و البته مهم ترین ابزاری است که می توانست مبلغان و فعالان مذهبی را به سمت ارائه برنامه های کارساز فرهنگی بکشاند، نه آن که هر سال مردم یک محله، مواجه با سخنرانی های تکراری و خسته کننده و گاه متضاد با سال قبل باشند!
در واقع، مخاطب شناسی یافتن پاسخی برای اولین پرسش مهم در برنامه ریزی های فرهنگی است و آن پرسش این است که: «برنامه ها برای چه کسانی به اجرا در می آید؟»
توجه داشته باشیم که یک برنامه ی فرهنگی، هنگامی می تواند مؤثر و موفق عمل نماید که بر اساس توانایی ها و نیازهای مخاطبین در حال و آینده تدوین شده باشد و این کار ممکن نیست، مگر آن که طراحان برنامه های فرهنگی اطلاعات مناسب و کاملی از توانایی ها جسمی، روحی، سنی و روانی مخاطبین خود داشته باشند و از این اطلاعات در هر قسمت از بر نامه ی طراحی شده، به وضوح استفاده نمایند» (1).

1- 2. موقعیت شناسی

گفتیم که فرهنگ در تار و پود یک جامعه ریشه دوانده، جلوه ها و نمودهای خاصی دارد. دومین گام در فرآیند طراحی برنامه های فرهنگی درباره مکان و موقعیتی است که برنامه ی فرهنگی در آن اجرا خواهد شد. به بیان دیگر، موقعیت شناسی، یافتن پاسخی برای دومین پرسش مهم است: «برنامه در چه موقعیتی به اجرا در می آید؟» این مکان شامل محله، بخشی از محله، مدرسه، باشگاه و... هر موقعیت فیزیکی و جغرافیایی دیگر می شود. مراد از موقعیت، علاوه بر مکان فیزیکی خاص اجرای یک برنامه، شامل محیط طبیعی و جغرافیایی که در بردارنده آن محیط ویژه است، نیز می شود. فی المثل، اجرای طرح فرهنگی، پاسخ به سؤالات دانش آموزان منطقه 2 شهر شیراز، شامل موقعیت مدارس و البته در گستره موقعیتی شهر شیراز است. در اینجا شناخت امکانات و وضعیت مدارس و نیز در دست داشتن شمایی کلی از شهر شیراز، حایز اهمیت است.
بدیهی است که صرف خصوصیات فیزیکی یک موقعیت مد نظر نیست، بلکه شامل آثار و ابنیه فرهنگی و اجتماعی آن نیز می شود. بدین لحاظ موقعیت شناسی علاوه بر شناخت جغرافیایی، جامعه شناسی و فرهنگ شناسی آن موقعیت را نیز شامل می شود. از این رو شناخت شخصیت ها، اماکن، آداب و رسوم و... نیز از جمله مؤلفه های موقعیت شناسی است.

1- 3. جریان شناسی

شناخت جریان های فرهنگی موجود در هر جامعه، احزاب و فعالیت های سیاسی آنها و نوع تفکرات رایج در هر جامعه و -از این رو- اشخاص صاحب فکر و نفوذ در آن جامعه، از دیگر ضرورت های لازم بر ای شناخت وضعیت موجود است.

1- 4. امکانات

از آنجا که اجرای برنامه ها و فعالیت های فرهنگی بدون ابزارها و امکانات غیر ممکن است، بر یک مدیر فرهنگی است که در وهله نخست، امکانات و منابع مادی موجود را نیز به خوبی برآورد نماید تا از کاستی ها مطلع گشته و از این امکانات نیز به نحو مطلوبی در برنامه ها استفاده نماید.

1- 5. شناخت مشکلات و موانع

در مسیر شناخت وضعیت موجود، شناخت مشکلات و موانع نیز ضروری است. مراد از مشکلات، دشواری ها و عوامل مخلّ یا مزاحم فرا روی فعالیت های فرهنگی است که به نوعی بازگشت به موارد قبلی دارد؛ یعنی لازمه ی شناخت مخاطبان، جریانات و شناسایی مشکلات و تنگناهای فرا روی کار فرهنگی نیز می باشد؛ اما به لحاظ اهمیت آن، نگاه ویژه ای را می طلبد.
در مجموع، داشتن حداقل آگاهی ها از انسان ها، ملت ها، کشورها، فرهنگ ها، تاریخ، جغرافیا، منابع طبیعی، مذاهب، نژادها، ترکیب های جمعیتی مردان، زنان و... برای مدیرت های کلان فرهنگی ضروری است. برای یک مدیر فرهنگی شناخت کمّی و کیفی از وضعیت انسانی، اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، سیاسی و دینی منطقه ی خود، ضروری است.
بدیهی است که این شناخت، بایستی همه جانبه، عمیق و دقیق بوده و البته همراه رعایت «اولویت ها» باشد؛ یعنی رهیافت شناخت وضعیت موجود، تجزیه و تحلیل آن وضعیت و درجه بندی پتانسیل و امکانات و مشکلات و موانع می باشد.

2. شناخت وضعیت مطلوب

دومین مرحله در فرآیند مدیریت فرهنگی، شناخت کامل وضعیت مطلوب است. مراد از وضعیت مطلوب، در واقع همان هدف ها و مقاصد فرهنگی است؛ یعنی می خواهیم به کجا و به چه چیزی برسیم؟
برای این کار، مدیریت های فرهنگی باید اهداف خویش را بشناسند. این اهداف معمولاً در دو دسته ی اهداف کلی و جزئی قرار می گیرند. البته اهداف کلی معمولاً در اساسنامه های سازمان ها و مراکز، ارائه می شود و اگر هم چنین نباشد، معمولاً دورنمایی از آنها در اذهان غالب مدیران، موجود است. اما مهم تر از اهداف کلی، اهداف جزئی است که معمولاً تعیین و تبیین آن، کار دشوار و سختی است. چشم اندازی کلی از مطلوب خود داشتن، امر سختی نیست، اما آنگاه که این امر قالب تشخیص و جزئیت به خود می گیرد و بایستی ابعاد و زوایای آن روشن شود، دشواری و صعوبت آن آشکار می گردد.
بدیهی است هر چقدر بیشتر و بهتر بدانیم که مطلوب ما چیست، انگیزه ما از فعالیت بیشتر می شود و کارها سمت و سوی خود را می یابد و از اتلاف هزینه ها و منابع و نیز خستگی ها و آزردگی ها کاسته می شود.
در ترسیم هدف های فرهنگی باید توجه داشته باشیم که:
اولاً این هدف ها قابل فهم باشند. هدف های مبهم و غیر قابل درک نمی توانند فعالیت های فرهنگی را قرین موفقیت سازند و اساساً ارزیابی آنها را غیر ممکن می سازند.
ثانیاً هدف ها باید قابل اجرا و دست یافتنی باشند.
ثالثاً هدف ها باید مرتبط با یکدیگر و مؤید هم باشند.
رابعاً هدف ها باید همه جانبه باشند؛ زیرا مخاطب برنامه های فرهنگی، انسان ها هستند و فرهنگ در عمق روح انسان ها ریشه دارد و در رفتار و احساسشان نمود می یابد. از این رو هدف های فرهنگی بایستی هم هدف هایی شناختی (مربوط به سطح باورها و شناخت های آدمیان) باشند و هم احساسات و عواطف آدمیان را پرورش دهند و تأمین کنند و هم هدایت کننده ی رفتارهای آدمیان باشند.
از این رو در فعالیت های فرهنگی نظیر سمینارها، نشست ها، اردوها، مراسم مذهبی و... باید به روشنی هر یک از مؤلفه های یاد شده، تأمین شود.

3. شناسایی راهکارها

پس از شناخت وضعیت موجود و مطلوب، سومین گام اساسی در فرآیند مدیریت، شناخت راهکارها برای دستیابی به اهداف و مقاصد است. در اینجاست که سه مقوله ی برنامه ها، فعالیت ها و روش های فرهنگی ظاهر می شود. هر برنامه ی فرهنگی، مشتمل بر یک یا چند فعالیت، و هر فعالیت با استفاده از روش های گوناگون و متنوعی قابل اجرا است؛ درست مانند برنامه ی درسی که مشتمل بر عناوین درسی و آنها خود شامل سرفصل ها و موضوعات خاص اند که با فنون و شیوه های مختلف قابل ارائه هستند.
اجرای این مرحله، که از اهمیت بسیاری برخوردار است و البته عینیت و نمود خارجی نیز دارد، نیازمند دانش، تجربه و ذوق هنری است. به هر میزان مدیر از دانش بیشتری در حوزه ی مدیریت فرهنگی برخوردار باشد و مطالعات تطبیقی داشته باشد و بیشتر بتواند از یافته های دیگران بهره مند گردد و نیز خود تجربه کاری مناسبی در حوزه مدیریت فرهنگی داشته باشد و به علاوه ذوق و خلاقیت کاری داشته باشد، بیشتر می تواند نامه ها، فعالیت ها و روش های ابتکاری و نوی را در جهت دستیابی به اهداف فرهنگی به کار گیرد. بدین منظور علاوه بر این که دوره های آموزشی مستمر برای مدیریت های فرهنگی ضروری است، ارائه بولتن های اطلاع رسانی از فعالیت های فرهنگی گذشته و حال در جوامع و نیز فراهم کردن امکان تبادل تجربیات برای مدیران فرهنگی یک امر حیاتی است. البته اصل مهم «مشورت» در برنامه ریزی نیز در این مرحله جایگاه خاصی دارد.
نکته مهم در این مرحله، این است که یک مدیر فرهنگی باید بتواند طیف گسترده و متنوعی از فعالیت ها، برنامه ها و روش ها را در ابتدا پیش بینی نماید؛ آنگاه بر حسب میزان تطابق با وضعیت موجود و لحاظ مسائل مبنایی و ارزشی دیگر، راهکار مناسب را برگزیند.
برنامه های فرهنگی
برنامه های فرهنگی مشتمل بر مجموعه ای از فعالیت های فرهنگی است که برای دستیابی به اهداف فرهنگی طراحی می شوند. از آنجا که برنامه ها تابعی از زمان، قدرت و محتوای غالب برنامه است، انواعی از برنامه های فرهنگی قابل تصور است؛ مثلاً به لحاظ زمان، دو نوع برنامه وجود دارد.
1. برنامه ی بلند مدت که گاه از آن به برنامه های استراتژیک یا راهبردی نیز یاد می شود و معمولاً برای یک دوره ی زمانی چندساله (5 تا 10ساله) طراحی می کنند. 2. برنامه ی کوتاه مدت یا برنامه های تاکتیکی و اجرایی که مقطعی و معمولاً یکساله یا کمتر از این است؛ حتی برنامه های کوتاه مدت یک روزه تا سه روزه نیز قابل طرح است (2).
از سوی دیگر بر حسب توزیع قدرت و نقش عوامل اجرایی، برنامه ها به دو نوع متمرکز و غیر متمرکز و نیز برنامه از بالا به پایین و از پایین به بالا تقسیم می شود. به لحاظ محتوایی نیز بر حسب این که محتوای غالب برنامه کدام یک از ابعاد فرهنگی را پوشش می دهد یا بیشتر ناظر به کدامین سطح از شخصیت آدمی است، با برنامه های گوناگونی مواجه هستیم. از این منظر گاه برنامه را به بر نامه های دانشی (ارائه اطلاعات و افزایش آگاهی های مخاطبان) برنامه های توانشی (ایجاد مهارت های خاص در مخاطبین) و برنامه هایی نگرشی (ایجاد نگرش خاص در مخاطبین) تقسیم می کنند. همچنین نامگذاری برنامه ها به ورزشی، اخلاقی، مذهبی و... از این حیث می باشد.
نامگذاری ها و انواع دیگری از برنامه های فرهنگی وجود دارد که در اینجا از بیان آن صرف نظر می کنیم (3).
در هر حال یک برنامه ی فرهنگی، باید ویژگی های زیر را دارا باشد:
- روشن و دقیق؛
- آسان، قابل فهم و قابل اجرا؛
- انعطاف پذیر؛
- مشخص بودن انواع فعالیت ها؛
- در راستای اهداف کلان مدیریت فرهنگی؛
- مبتنی بر کارشناسی های لازم؛
- و... .
برای تهیه یک برنامه باید به پرسش های زیر پاسخ داد:
- هدف یا هدف های برنامه چیست؟
- مسئول یا مسئولین اجرا چه کسانی هستند؟
- محدوده ی زمانی اجرای برنامه چه موقع است؟
- مخاطبان برنامه چه کسانی هستند؟
- هزینه های اجرای برنامه چه اندازه است؟
- محتوای برنامه چیست؟
- نحوه ی اجرای برنامه چگونه خواهد بود؟
- ضرورت اجرای برنامه چیست؟
- همخوانی اهداف، محتوا و فعالیت ها چگونه است؟
مثال: «به منظور افزایش باورهای دینی دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد، رشته مدیریت صنعتی دانشگاه تهران و التزام عملی هر چه بیشتر آنها به آموزه های دینی، برنامه ای با عنوان «سفر به آسمان معنی» در سه ماهه ی تابستان 1383 از طرف نهاد نمایندگی رهبری دانشگاه تهران، در اردوگاه شهید هاشمی نژاد در مشهد مقدس با هزینه ای مشتمل بر ده میلیون تومان با مجموعه فعالیت های: کلاس های آموزشی در موضوعات مرتبط (روزانه 3 ساعت)، اردوها (مجموعاً 3 اردو)، نشست های علمی (6نشست)، میزگرد (مجموعاً 5 میزگرد)، پرسش و پاسخ با مسئولان فرهنگی کشور، دیدار با فرهیختگان و برگزاری مراسم معنوی هفتگی با مشارکت دانشجویان برگزار خواهد شد».

فعالیت های فرهنگی

فعالیت فرهنگی در معنای عام آن به هر نوع کاری که در مدیریت فرهنگی انجام می گیرد، اطلاق می شود. از این منظر، هر یک از مراحل فرآیند مدیریت فرهنگی، حتی برنامه ریزی، می تواند نوعی فعالیت فرهنگی باشد؛ اما در معنای خاص آن، فعالیت هایی از قبیل برگزاری نشست، میزگرد، نمایش، سرودخوانی، شب شعر، روزنامه ی دیواری، نشریه، مسابقات علمی و کارهایی از این دست می باشد. در واقع، فعالیت های فرهنگی، قسمت ملموس، محسوس و عینیت یافته ی برنامه های فرهنگی هستند که در جهت دستیابی به اهداف مورد نظر از این برنامه ها، طراحی و اجرا می شوند. بدیهی است وجه فارق یک فعالیت فرهنگی، از یک برنامه فرهنگی، جدا از آنچه گفته شد، در تشخص و تعین بیشتر، زمان بری محدودتر، اهداف جزئی تر و هزینه های کمتر نیز می باشد. در واقع، نسبت برنامه فرهنگی به فعالیت فرهنگی مانند نسبت نرم افزاری فرآیند مدیریت فرهنگی به سخت افزاری آن می باشد. یک فعالیت فرهنگی در صورتی موفقیت آمیز خواهد بود که علاوه بر آنچه در خصوص برنامه های فرهنگی گفته شد، واجد شرایط زیر نیز باشد:
- هزینه بری کمتر در عین بازدهی بیشتر؛
- مشخص بودن نقش ها و وظایف افراد شرکت کننده در فعالیت؛
- متناسب بودن با ذوق و سلیقه مخاطبان و داشتن جذابیت های فراوان؛
- هماهنگی با ارزش ها و معیارهای اسلامی؛
- رسانندگی پیام به بیشترین مقدار به مخاطب؛
- داشتن کمترین میزان خطا در پیام رسانی؛
- متناسب بودن با فرهنگ بومی و ملی مخاطبان؛
- فراهم کردن مشارکت بالای مخاطبان؛
-و ... .

شیوه های فرهنگی

یک فعالیت فرهنگی، مشتمل بر روش های گوناگونی است که آن فعالیت را شکل می دهند. در واقع روش ها اجزای تشکیل دهنده ی یک فعالیت فرهنگی هستند. مثلاً برگزاری یک نقد فیلم، می تواند به دو شیوه ی طرح سؤال به صورت شفاهی یا با اخذ سؤالات کتبی و نیز نقد فیلم بدون ارائه بخش هایی از آن یا با ارائه بخش هایی از آن و نیز با حضور چندین بازیگر برجسته آن فیلم یا بدون حضور آنها، همراه با قرائت متن های مشخص از سخنان برخی از بزرگان و صاحب نظران در ارتباط با فیلم و سینما یا بدون آن، یا خواندن متنی حاوی یک شعر یا یک پیام اخلاقی و... صورت گیرد. هر یک از این شیوه ها، تأثیرات خاصی بر مخاطبان دارد. تأثیرگذاری یک فعالیت فرهنگی، بسته به میزان کار آمدی و اثربخشی روش های اجرایی آن فعالیت است. هر قدر یک فعالیت از روش های متنوع تر و بیشتری برخوردار باشد، جذاب تر و دلنشین تر خواهد بود و مخاطبان بیشتری را به خود جذب می کند و تازگی و طراوت آن همچنان باقی خواهد بود.
در گزینش یک برنامه، برای رسیدن به اهداف فرهنگی، باید کوشید تا در وهله ی نخست برنامه ها، فعالیت ها و روش های متعدد و گوناگونی مورد شناسایی قرار گیرد و از میان آنها بر حسب معیارهایی چون جدید و تکراری بودن، ارزشی بودن و همخوانی بیشتر با اصول مدیریت فرهنگی، یکی را برگزید.
گزینش یک برنامه از میان برنامه های متعدد و پس از آن گزینش فعالیت های خاص، بایستی بر اساس اصل «ضرورت» صورت گیرد؛ بدین معنا که مدیر باید بتواند به خوبی بر ضرورت اتخاذ و اجرای یک برنامه دلیل بیاورد. بدون شک آنچه در مراحل پیش از این انجام گرفته است -یعنی شناسایی وضع موجود و مطلوب و پیش بینی و تحلیل پیامدها و عواقب برنامه ها- می تواند ضرورت یک برنامه را مبرهن و آشکار سازد. توجه داشته باشیم که تبیین ضرورت یک برنامه و فعالیت فرهنگی، جایگاه بسیار مهمی در فرآیند مدیریت فرهنگی دارد؛ به گونه ای که اگر این ضرورت به خوبی تبیین نشود و پس از اجرای برنامه عدم ضرورت آن آشکار گردد، نتیجه ی آن، صدمه و ضربه ی کاری بر پیکر فرهنگ خودی است. «بسیاری از مواقع در نگاه اول، حضور یک طرح یا برنامه فرهنگی به شدت احساس و یا ارائه آن در اولویت حرکت قرار می گیرد، اما با دقت در فعالیت ها و برنامه های موجود در سطوح مختلف جامعه، به دلیل مشاهده فعالیت های مشابه، این اولویت فکری و احساس نیاز مبرم رنگ باخته و چه بسا در نهایت عدم ضرورت ارائه آن مطرح می شود» (4).
پس از تصمیم گیری در خصوص یک برنامه، نوبت به اجرای آن می رسد.

اجرا

اجرای برنامه ها و فعالیت های فرهنگی، باید با رعایت اصول و ضوابطی انجام گیرد که در کتاب های مدیریتی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است؛ نکته ی مهم، قاطعیت در اجراست. به این معنا که یک مدیر باید خود را موظف به اجرای برنامه بداند و قاطعانه و با جدیت هر چه بیشتر، برنامه را به اجرا درآورد، و از دشواری های کار خسته نشود، و در مقابل فشارها از خود مقاومت منطقی نشان دهد و با توکل به خداوند کار خویش را به پیش برد. از جمله نکات مهم مدیریتی این است که «مدیریت، اجرای کار توسط دیگران است». مدیر باید نقش اداره کننده -نه مجری- را داشته باشد و به زیردستان و عوامل اجرایی خود اعتماد کند. افزون بر همه ی نکات ذکر شده، باید توجه داشت که اجرای برنامه باید طبق دستور کار و طرح انجام گیرد، نه آن که از برنامه تخطی شود؛ به عبارت دیگر اجرا باید بر مدار برنامه باشد نه خارج از آن مدار.

نظارت و ارزیابی

دو مرحله ی پایانی فرآیند مدیریت فرهنگی، نظارت و ارزیابی است؛ با این تفاوت که «نظارت» همراه عمل و فعالیت، و «ارزیابی» پس از پایان فعالیت است. نظارت، دقت در اجرای صحیح و درست و به موقع برنامه ها و فعالیت ها و همخوانی و انطباق آنها با اصول مدیریتی است. ارزیابی (نهایی) علاوه بر این، سنجش نتایج و پیامدهای فعالیت ها و بررسی میزان تحقق اهداف و بازخوردگیری از برنامه و فعالیت است. به همین جهت، بسیاری از مدیران از این مرحله ی مدیریت استقبالی نمی کنند و به آن کم توجه یا بی اعتنا هستند. در هر حال، ارزیابی، از سویی تعیین کننده ی میزان دستیابی ما به اهداف و از سوی دیگر، ساز و کار کشف و تصحیح انحرافات مهمی است که در برنامه ها رخ داده است؛ تا از این رهگذر بتوان فعالیت ها را در مسیر صحیحی قرار داد.
آنچه در ارزیابی مهم است وضع و تعیین ملاک ها و معیارها و به عبارت دیگر موازین ارزیابی است که بایستی صریح، روشن و شفاف و حتی المقدور کمی باشند.
اگر این معیارها پیچیده یا خالی از دقت لازم باشند، از کارایی و اثربخشی ارزیابی خواهند کاست. علاوه بر استفاده از فرم های مخصوص ارزیابی، مشاهده ی مستقیم، مطالعه ی دقیق گزارش ها و نظر خواهی ها نیز از جمله ابزارهای ارزیابی محسوب می شود. نظرسنجی از برنامه ها و ارزیابی فعالیت های فرهنگی باید مطابق اصول کارشناسی باشد که در کتاب های مدیریتی به آن اشاره شده است.
نتیجه ی ارزیابی، در حقیقت بیانگر وضع موجود و فاصله آن با وضع مطلوب است که تداوم یا بازنگری در برنامه های فرهنگی را می طلبد و این چنین است که دوباره چرخه فعالیت های مدیریتی به حرکت در می آید.

پی نوشت :

1. بخشنده، فرهاد و محسنی، مجید، اصول طراحی برنامه های فرهنگی، ص29.
2. البته گاه از برنامه های میان مدت نیز به عنوان نوع سوم برنامه به لحاظ زمانی یاد می شود که به نظر ما تفاوت ماهوی با برنامه های کوتاه مدت ندارد.
3. در این زمینه ر.ک: اصول طراحی برنامه های فرهنگی، فصل اول.
4. بخشنده، فرهاد و محسنی، مجید، اصول طراحی برنامه های فرهنگی، ص25.

منبع:کتاب مدیریت فرهنگی

 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۰۳
محمد ابراهیم یزدانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی